انشا درباره شکارچی از دید اهو صفحه 42

انشا درباره شکارچی از دید اهو

مقدمه

در جنگل‌های سرسبز و انبوه، حیوانات بسیاری زندگی می‌کنند. هر یک از این حیوانات، نقش مهمی در چرخه طبیعت دارند. یکی از این حیوانات، آهو است. آهو، حیوانی زیبا و نجیب است که نقش مهمی در حفظ طبیعت دارد.

بدنه

آهو، حیوانی گیاهخوار است و از گیاهان جنگل تغذیه می‌کند. آهو، با خوردن گیاهان، به رشد و نمو آنها کمک می‌کند. همچنین، آهو، با فضولات خود، به تولید کود کمک می‌کند که این کود، برای رشد گیاهان ضروری است.

آهو، همچنین، نقش مهمی در کنترل جمعیت حشرات و علف‌های هرز دارد. آهو، با خوردن حشرات و علف‌های هرز، به حفظ تعادل اکوسیستم کمک می‌کند.

شکارچی

اما متاسفانه، دشمنی بزرگی برای آهو وجود دارد. این دشمن، شکارچی است. شکارچی، حیوانی است که برای تفریح یا کسب درآمد، حیوانات را شکار می‌کند.

شکارچی، با شکار آهو، به چرخه طبیعت آسیب می‌رساند. شکار آهو، باعث کاهش جمعیت آهو می‌شود. کاهش جمعیت آهو، باعث از بین رفتن گیاهان جنگل می‌شود. زیرا آهو، نقش مهمی در رشد و نمو گیاهان دارد.

شکار آهو، همچنین، باعث ایجاد اختلال در اکوسیستم می‌شود. زیرا آهو، نقش مهمی در کنترل جمعیت حشرات و علف‌های هرز دارد.

نتیجه

شکارچی، دشمن طبیعت است. شکارچی، با شکار حیوانات، به چرخه طبیعت آسیب می‌رساند. همه ما باید تلاش کنیم تا از شکار حیوانات جلوگیری کنیم.

نکات اخلاقی انشا

  • شکارچی، دشمن طبیعت است.
  • شکار حیوانات، به چرخه طبیعت آسیب می‌رساند.
  • همه ما باید تلاش کنیم تا از شکار حیوانات جلوگیری کنیم.

انشا درباره شکارچی از دید اهو کودکانه

آهو کوچولو و شکارچی

مقدمه

در جنگل سبز و زیبای شمال، آهویی کوچولو به نام «سارا» زندگی می‌کرد. سارا آهویی زیبا و دوست‌داشتنی بود. او موهای قهوه‌ای بلند و چشم‌های قهوه‌ای روشنی داشت. سارا دوست داشت در جنگل بازی کند و از زیبایی‌های آن لذت ببرد.

بدنه

یک روز، سارا در حال بازی در جنگل بود که صدای غرش یک حیوان وحشی را شنید. سارا از ترس به پشت درختی پناه برد. او از بالای درخت نگاه کرد و دید که یک شکارچی در حال نزدیک شدن به او است.

شکارچی، مردی بدجنس بود که برای تفریح حیوانات را شکار می‌کرد. او تفنگ بزرگی در دست داشت. سارا می‌دانست که اگر شکارچی او را ببیند، او را خواهد کشت.

سارا با ترس به فکر فرو رفت. او نمی‌دانست چه کار کند. او می‌خواست فرار کند، اما می‌ترسید که شکارچی او را ببیند.

ناگهان، سارا یک ایده به ذهنش رسید. او شروع به سر و صدا کرد. او می‌خواست شکارچی را بترساند تا او را ترک کند.

سارا با صدای بلند فریاد زد: «بچه‌ها، کمک کنید! شکارچی می‌خواهد مرا بگیرد!»

شکارچی از صدای سارا ترسید. او فکر کرد که سارا همراه با بچه‌های دیگر است. او تفنگ خود را پایین آورد و شروع به عقب‌نشینی کرد.

سارا از اینکه شکارچی را فراری داده بود خوشحال بود. او از درخت پایین آمد و به راه خود ادامه داد.

نتیجه

سارا از آن روز به بعد مراقب بود که وارد قلمرو شکارچی‌ها نشود. او همیشه به یاد داشت که شکار حیوانات کار بدی است.

پیام اخلاقی

شکار حیوانات کار بدی است. حیوانات هم مانند ما زنده هستند و حق دارند در طبیعت زندگی کنند. ما باید به حیوانات احترام بگذاریم و از آنها مراقبت کنیم.

مطالب مرتبط...

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...