الاغ لند(رویای آرام) پارت ۵

اه لعنتی چرا من خوابم نمیبره ساعت ۳نصف شبه من مث گاو هنو بیدارم خوبه امروز کلن پشت فرمون بودم و الان باید عین خر خروپوف کنمااا فکر و خیالای من از سر بی خوابی:
چرا دیوارا همیشه سفیده ؟چرا گچ دیوار نباید مشکی باشه؟چرا بارون از ابر می باره از خورشید نمیباره؟هذا ماذا فاذا؟چرا من دیروز که خواستم از تاکسی پیاده بشم به راننده گفتم بامن کاری نداری چرا راننده ی تاکسی باید با من کاری داشته باشه؟واقعن چرا؟و چرا من هنوز با توهمات هنوز خوابم نبرده؟
از جام بلند شدم و تصمیم گرفتم برم توی باغ یه چرخی بزنم یه قدمی بزنم شاید خوابم برد
از خونه بیرون زدم و باد دلپذیری به صورتم خورد انگار جسم و روحم دوباره جون گرفت
همینجور که قدم از قدم بر میداشتم سعی میکردم درختا رو بشمارم
واقعن چرا به جای گوسفند از درخت یا گل استفاده نمیکنن چرا همیشه میگن گوسفندا رو بشمارید تا خوابتون بیاد؟
چرا؟چرا؟
هوف از این چرا ها خسته شدم
یه صدایی پشت سرم اومد ولی وقتی برگشتم و نگاهی کردم هیشکی نبود شک کردم من مطمعنم صدای قدمای کسی رو پشت سرم احساس کردم عقب عقب میرفتم که پشتم خورد به یه چیز محکم تا جایی که من یادم بود توی اون نقطه نه دیواری وجود داشت نه درختی که من بهش برخورد کنم
پس یعنی این چی بود
نکنه جنی چیزی باشه بخواد تسخیرم کنه واااای یا خدااا
جیغ خفیفی زدم که بلافاصله دستی جلوی دهنمو گرفت و صدام و خفه کرد و مانع از جیغ زدنم شد
صداش و پشتم شنیدم
زود دستشو از روی دهنم برداشت و منم برگشتم ببینم کیه که میخواد منو تسخیر کنه که با دیدنش یه لحظه قفل شدم
اونم سر بلند کرد و با دیدنم چشاش داشت درمیومد

این که……..
این که همون بچه پروعه اس
یعنی همون پسرست
همونی که توی رستوران بود
اینجا چیکار میکنه
نکنه…..نکنه اومده دزدی
واااای خدای من با تمام وجود فریاد زدم

من_آی مردم دززززززد، کمک کنین دزد اومده، بیدار شی……

دوباره دستشو جلوی دهنم گرفت و سعی داشت صدامو خفه کنه

همون پسره_اهههه چی میگی دزد دزد میکنی دزد کیه

من_دزد تویی دیگه!اینجا چیکار میکنی؟هااان؟چرا تعقیبم میکردی؟مختو زدم حالا میخوای بیای منو بدزدی؟؟اره؟ولی کور خوندی من زرنگ تر از این حرفام

پسره با چشمای از تعجب باز شده نگام کرد و گفت

_چییییییی؟صب کن.صب کن,پیاده شو باهم بریم!من تورو تعقیب کنم؟مگه عقلمو از دست دادم اونم کی؟تورو

من_عع عع ببین چقد پروعه؟بعدشم اگه نیومدی منو بدزدی بگو پس چرا اومدی اینجا؟هااان؟

_اینو من باید از تو بپرسم چرا دنبالم اومدی؟

من_اوووهوووو شتر در خواب بیند پنبه دانه!کچل را حسرت مو است و شانه!من دنبال تو بیام خداروشکر عقلم هنوز خوب کار میکنه

_باشه بابا باشه اصن تو خوبی

من_نه بابا پس تو خوبی

_اره من خوبم اصن ولش رک و راست بگو اینجا چیکار میکنی تا زنگ نزدم پلیس

من_بیاه یه چیزم طلبکار شدیم.آقای رییس جمهور ازبکستان من باید واسه اینکه بیام ویلامون و دو سه روز آسایش داشته باشم باید از شما اجازه بگیرم

_عع چه منم منم میکنه حالا اینگار چی داره؟یه ویلاست دیگه مطعن باش اگه اون شب ماشین تو جاده جاده خراب نمیشد هرگز ویلای خودمو ول نمیکیرم

من_نکه خیلیم بهتون بد میگذره از صدای خنده هاتون معلوم بود چقد بد میگذره

_بهتون بر خورده به ما خوش میگذره؟

من_نههه اصلا ایشالله بیشتر خوش بگذره تا بپوسین

_امید وارم دعات برآورده بشه چون تا صب سکته میکنی

بعدم یه چشمکی زد و خندید و رفت
بیشعوووووور کثافط منو مسخره میکنه نشونش میدم سکته کردن یعنی چی به غلط کردن میندازمت هه
……..

ماری_آروم اروم بیدار شو خرس گنده چقد میخوابی مادمازل، بیدار شو ببینم هیچی تو یخچال نیست

چشمامو اروم باز کردم

من_واااای گودزیلا چته اول صبی هوار راه انداختی

ماری_ده من میگم هیچی تو یخچال نیست گشنمونه دیشبم که چیزی نخوردیم

من_خاک بر سرت به خاطر شیکم گندت خواب نازنین منو ازم گرفتی؟یعنی چی چیزی نیست یه کوفتی یه زهر ماری پیدا کن دیگه

ماری_اههههه به خدا یه پارچ آب و تو سرت خالی میکنم

من_برو هر غلطی میخوای کن من خوابم میاد

تا به خودم اومدم که چی بهش گفتم سوزش و نم شدید آب و که توی صورتم جاری شد احساس کردم و جیغ زدم

ماری_آخیش حالا دلم خنک شد

از روی تخت بلند شدمو با آخرین توانم به سمتش هجوم بردم و اون پا به فرار گذاشت خدامیدونه اگه اون لحظه به دستم میرسید شاید فقط دماغش سالم میموند…..

romanone.com

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...