کلمات با حرف شـ در وسط

کلمهنوعمعنا
آشتیاسمسازش، صلح، دوستی
اَبریشَماسمالیافی که از پیله کرم ابریشم به دست می‌آید
اِشارهاسمکنایه، اشاره، رمز
اِنشااسمنوشتن، نگارش
اِرشاداسمهدایت، راهنمایی
نِشاناسمنشانه، علامت
نِشانهاسمنشان، علامت
اَنباشتهاسمپر شده، انباشته
رِشتهاسمرشته، نخ
ریشهاسمبنیاد، اساس
بیشهاسمدرختچه، درختان کوچک
تیشهاسمابزاری برای کندن و تراشیدن
بِرِشتهاسمرشته های درهم پیچیده
دَشتاسمزمین هموار و وسیع
دَشتِستاناسمسرزمین هموار
دِشنهاسمتشنه
تِشنهاسمتشنه
دوشاباسمشربت انگور
دوشیدنفعلشیر گرفتن از حیوان
رَشتفعلبافتن، ریسیدن
نِشَستاسمنشستن
نِشَستَنفعلنشستن
نِشیمناسمنشیمنگاه
ناشیصفتتازه متولد شده
ناشِراسمکسی که کتاب یا نوشته ای را منتشر می کند
نَشرفعلمنتشر کردن، پخش کردن
اِنتِشاراسمپخش شدن، گسترش یافتن
انتِشاراتاسممجموعه انتشارات
نیشتَرصفتبیشتر، برتر
بیشَترصفتبیشتر، برتر
تَشدیداسمتأکید، قوت بخشیدن
بَشیرصفتبشارت دهنده، مژده دهنده
بَشَراسمانسان
سَرشیرصفترئیس، پیشوا
سَررِشتهاسمسررشته، رهبری
سَرشارصفتسرشار، پر
رَشیدصفتفرزانه، خردمند
رِشادَتاسمخردمندی، دانایی
آتَشینصفتآتشین، داغ، سوزاننده
آتَشبارصفتآتش افروز، آتش زا
آتَشداناسمآتشدان، محل آتش
آبشاراسمآبشار، ریزش آب از ارتفاع
آرشاماسمنام یک شخصیت تاریخی
آشِناصفتآشنا، واقف
ناشِناسصفتناآشنا، بیگانه
سَرشِناسصفتآشنا با سررشته کارها، اهل فن
ناشتاصفتناشتا، کسی که صبحانه نخورده است
نوشینصفتنوشیدنی، قابل نوشیدن
نوشیدَنفعلمایع را وارد دهان کردن
نوشیدَنیاسممایع قابل نوشیدن
آشامیدَنیصفتقابل آشامیدن
نوشابهاسمنوشیدنی گازدار
دیشَباسمشبانه، در شب
اِمشَباسمامشب
سه شَنبهاسمروز هفته
زِشتصفتزشت، ناپسند
ماشهاسمقسمت فلزی که با کشیدن آن شلیک تفنگ صورت می گیرد
سَردَشتاسماستان اردبیل
سَردوشیصفتمربوط به اردبیل
تَشتاسمظرفی بزرگ و مسطح برای نگهداری یا حمل مایعات یا مواد جامد

امیدوارم این جدول برای شما مفید باشد.

مطالب مرتبط...

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...