معنی کلمات درس پنجم هفت خان رستم فارسی ششم



معنی کلمات درس پنجم هفت خان رستم فارسی ششم
کلمهمعنا
خانمرحله
دستگاهقدرت، ثروت
می دردپاره می کند
جهاننام یک پهلوان ایرانی
نهادگذاشت
اهریمنیشیطانی
نبردجنگ، پیکار
دیواندیوها (در این درس)، مجموعه اشعار یک شاعر مثل دیوان حافظ
بندطناب، اسارت
رخشاسم اسب رستم
پیکارنبرد، جنگ
از پای در می آوردکنایه از شکست دادن
قوینیرومند، زورمند
راهی دراز را پشت سر نهادکنایه از عبور کردن، سپری کردن
بدین سانبه این شکل
تیمارپرستاری
فرجامپایان، سرانجام
خروشیدفریاد می زد
جوشیدهیجان زده شد
بیمترس
تاختحمله کرد
تلخیصخلاصه کردن
نخجیرشکار
کمندطناب، ریسمان
گردیپهلوانی
زابلستانسرزمینی شامل بخش هایی از ایران و افغانستان
آذرگشسبآتش سوزان یا کنایه از هر چیز مورد ستایش و نیایش
کیکاووسپادشاه ایرانی در شاهنامه
چیرهپیروز
نیرنگفریب
کوفتنکوبیدن، ضربه زدن
اژدهامار بزرگ
دیدهچشم
پرخاش می کندعصبانی می شود
می نمایدنشان می دهد
به تنگ می آیدکنایه از خشمگین شدن، بی صبر و بی طاقت شدن
چاک چاکپاره پاره و شکافته شده
سهمگینترسناک، خوفناک، ترس آور
تیغشمشیر
بنداختمخفف بی انداخت
برشسینه، بالا
سپاسشکرگزاری و قدردانی می کند.
قصدمنظور
حیله گریبد جنسی
یالموهای بلند پشت گردن اسب
به کردارمانند، مثل
پشت سر گذاشتنکنایه از سپری کردن
داورقاضی
دادگرعادل
زمخفف از

  

مطالب مرتبط...

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...