شعر ستایش

شعر:

به آن که جان را فکرت آموخت

به نام آن که جان را فکرت آموخت.               چراغ دل ،به نور جان بر افروخت

ز فضلش هر دو عالم گشت روشن.               ز فیضش خاک آدم،گشت گلشن

جهان،جمله،فروغ نور حق دان                      حق اندر وی ،زپیدایی است پنها

خرد را نیست تاب نور آن روی.                     برو از بهر او ،چشم دگر جوی

در اوهر چه بگفتند از کم وبیش                   نشانی داده اند از دیده ی خویش 

به نزد آن که جانش در تجلی است               همه عالم کتا ب حق تعالی است

معنی شعر 

١- سخن خود را آغاز مي كنم به نام آنكه به جان آدمي تفكر و خردورزي را آموخت و دل را كه مانند چراغي است با وجود جان كه همانند نوري است برافروخته گردانيد تعداد جمله ٣


٢- به واسطه بخشش بيكران خداوند هر دو عالم روشن و منور شد
و به واسطه فوران رحمت خداوند خاك سازنده آدم تبديل به گلشن و باغ گشت

( منظور محل تجلي و ظهور پيامبران شد) ٢ جمله


٣ جهان و هرچه در آن وجود دارد همگي فروغي از نور حق تعالي است كه خداوند از فرط آشكار ي از ديدگان مردم پنهان است
٢ جمله

٤ - خرد آدمي توان و قدرت ديدن روي حضرت حق تعالي را ندارد
پس بايد براي ديدن جمال حضرت حق به دنبال وسيله ( چشم ) ديگري گشت ٢ جمله


٥- در مورد خداوند چه كم و چه زياد هر چه گفتند تنها نشان و آدرسي است از آنچه با چشم خود ديده اند
٢ جمله

٦- در نزد كسي كه جانش محل ظهور اسماءالله گشته است تمام اين جهان و آنچه در آن وجود دارد كتاب خداوند است

ترکیب های اضافی :
چراغ دل/خاک آدم/فروغ نور /دیده ی خویش /عالم کتاب /نور جان ترکیب های اضافی است

تعریف بیت:
هرسطر از شعر را یک بیت می گویند،هربیت از دو مصراع یا(مصرع)تشکیل می شود.
تعریف ردیف:
کلمه یا کلمات مکرری است که در آخر هر بیت شعر می آید یا در آخر مصراع های بیت تکرار می شود.
قافیه:
حرفی یا حروفی مشترک در پایان مصراع های شعر را می گویند.
مثال:بخور تا توانی به بازوی خویش/ که سعیت بود در ترازوی خویش
قافیه ها :
آموخت / افروخت          روشن /گلشن        دان /پنهان      روی /جوی  

   بیش/خویش       تجلی/تعالی

ردیف :
است و است ردیف در بیت آخر

این شعر تلمیح داره

تلمیح(اشاره)                                                                                            

 هر گاه با شنیدن بیت یا عبارت به یاد داستان و افسانه ،رویدادی تاریخی و مذهبی یا آیه و حدیث بیفتیم.بدون آنکه آن موضوع مستقیما تعریف شده باشد، آن بیت یا عبارت دارای آرایه تلمیح میباشد.                              

 پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت    /  من چرا ملک جهان را به کوی نفروشم                              (اشاره به داستان حضرت آدم و رانده شدن او به خاطر خوردن گندم)

شاعر : این شعر از محمود شبستری است .

مثنوی گلشن راز مهم‌ترین و مشهورترین اثر منظوم محمود شبستری است که در بردارندهٔ اندیشه‌های عرفانی وی می‌باشد. با وجود حجم اندکش، این کتاب یکی از یادگارهای پرارزش و بلندنام ادبیات عرفانی کهن فارسی است، که در آن بیان مفاهیمصوفیانه با شور، شوق، و روانی ویژه‌ای همراه‌گردیده است. مطابق شیوهٔ معمول عطار و مولانا، در این‌جا نیز، از حکایات و تمثیلات برای بیان و عرضهٔ مؤثّر معانی عرفانی و حکمیاستفاده شده است.

شبستری این مثنوی را در پاسخ به پرسش‌های امیر حسینی هروی سروده است. در هفدهم ماه شوال سال ۷۱۷ فرستاده‌ای ازخراسان مشکلات و مسائل مربوط به فهم و تبیین پاره‌ای ازرموز و اشارات عرفانی را در قالب نامه‌ای منظوم در مجلسی با حضور شبستری می‌خواند..

تعداد ابیات در بر دارندهٔ سؤالات هروی را ۱۶ یا ۱۷ نقل کرده‌اند


مثنوي :
به معني مزدوج و دو گانه
يكي از قوالب شعر فارسي است كه :
تمامي ابيات آن بر يك وزن
هر بيت قافيه جداگانه دارد
تعداد ابيات نامحدود
محتوا : عاشقانه ،عارفانه ، تعليمي ، حماسي و پهلواني و مناسب براي داستان پردازي منظوم

شکل گرافیکی مثنوی:
____________________ @_______________________@
_____________________ #_______________________#
_____________________ *_______________________*

نکات دستوری :
در مصراع اول نقش دستوري واژه ي ان مضاف اليه است،يعني نام ان ترکيب اضافي است

فکرت مفعول

را به معني به است در نتيجه جان متمم است

خداوندي که به جان فکرت را اموخت

چراغ دل و نور جان هم ترکيب اضافي هستن و هم تشبيه در واقع اضافه ي تشبيهي هستن

نقش دستوري چراغ دل مفعول و نور جان متمم است

نکات ارايه اي

جان بخشي به اشيا و تشبيه دارد

بیت اول سه جمله داردبخشی از جمله نخست حذف شده واصل آن چنین است( سخن خود را) به نام آنکه جان رافکرت آموخت( و)چراغ دل به تور جان برافروخت (آغاز می کنم)

تحلیل بیت اول شعر ستایش

تحلیل شعر بیتاول :
سه جمله است 
۱)آموخت و افروخت وآغاز میکنم
۲)فکر مفعول و (ت)مضاف الیه برای جان 
۳)برافروخت فعل پیشوندی /آموخت ماضی ساده
۴)نهاد :خدا 
۵)چراغ دل /نور جان / ترکیب اضافی 
۶)جان و نام متمم
۷)را حرف اضافه 
۸)آن صفت اشاره

تحلیل بیت دوم: 

  1. ز حرف اضافه فضل متمم 
  2. ش مضاف اليه 
  3. هر صفت مبهم 
  4. دو صفت شمارشي 
  5. عالم مسنداليه 
  6. گشت فعل ربطي 
  7. روشن مسند 
  8. ز حرف اضافه 
  9. فيض متمم 
  10. ش مضاف اليه 
  11. خاك مسند اليه 
  12. آدم مضاف اليه 
  13. گشت فعل ربطي 
  14. گلشن مسند

تحلیل بیت سوم :

  1. نوع فعل:دان امری و است ربطی
  2. جهان :قید
  3. فاعل یا نهاد:محذوف در فعل بدان 
  4. مفعول :فروغ تمیز یا مسند نور حق :ترکیب اضافی
  5. پنهان :مسند
  6. ز مخفف از :حرف اضافه
  7. پیدایی :متمم. وی :متمم
  8. اندر :حرف اضافه