10 جمله با comfortable با معنی

The mattress on my bed is incredibly comfortable. تخت خوشخواب من بسیار راحت است.
I always feel comfortable in my favorite chair. همیشه در صندلی مورد علاقه‌ام احساس راحتی می‌کنم.
This jacket is so comfortable and warm in cold weather. این ژاکت در هوای سرد بسیار راحت و گرم است.
She finds her office chair quite comfortable for long workdays. او صندلی اداری خود را برای روزهای کاری طولانی کاملاً راحت می‌یابد.
After a long hike, the hiker finally sat on a comfortable rock to rest. بعد از یک پیاده‌روی طولانی، مسافر نهایتاً بر روی یک سنگ راحت نشست تا استراحت کند.
The interior of the car is designed to be both comfortable and stylish. داخلی اتومبیل برای هم راحتی و هم شیک بودن طراحی شده است.
The hotel room was clean and the bed was very comfortable. اتاق هتل تمیز بود و تخت بسیار راحت بود.
Wearing comfortable shoes is essential for a long walk. پوشیدن کفش‌های راحت برای پیاده‌روی طولانی ضروری است.
The cozy blanket made the couch even more comfortable. کمان داغ و پرنده جلوه مبل را همچنین راحت‌تر کرد.
A comfortable pair of headphones is a must for a long flight. یک جفت هدفون راحت برای پرواز طولانی ضروری است.
هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...