لغات درس سوم فارسی پنجم ابتدایی

بعضی در دل خندیدند و با خود گفتند: »نکند طبیب بزرگ ما، هوس خوردن کباب کرده است.«
معنی » برخی با حالتی خاص به او خندیدند و او را مسخره کردند و با خود گفتند: »شاید پزشک بزرگ و مشهور ما، آرزوی
خوردن کباب کرده است.«

 معنی لغات راضی و ساخت بیمارستان 

روزگاران کهن: زمان های قدیم
بخش: فسمت، جا، مکان
خالصه: به هرحال، کوتاه شده
تصمیم گرفتند: اراده کردند
در دل خندیدند: مسخره کردند
شگفت زده: متعجب، متحیر
فاسد: معیوب، خراب
فرق: تفاوت، اختالف
بلند آوازه: معروف، مشهور
سمت: سو ، طرف
دانایی: آگاهی
سربلندی: سرافرازی
رهنمای: راهنما
دلگشای: خوشایند
سرا: خانه
گرای: گراییدن، میل داشتن
شکوه: جالل ، بزرگی
اندیشه: فکر
گرمابه: حمام محلی
پرس و جو: پرسیدن
طبیب: پزشک
هوس: آرزو، میل
فرا خواند: صدا زد، دعوت کرد
خون سردی: بردباری ، آرامش
پاکیزه تر: تمیزتر، پاک تر
پدرش را از دست داده بود: پدرش فوت
کرده بود
دست بردار نبود: آن را رها نمی کرد
هوشیاری: باهوشی ، آگاهی
خرد:عقل
بلند: دراز، افراشته
دست گیرد: کمک می کند
هر دو سرا: دنیا و آخرت
گزند: آسیب ، ضرر
برنا: جوان

 واژگان مخالف درس سوم  
کهن # جدید
بزرگ # کوچک
نزدیک # دور
تازه # کهنه
خندید # گریست
بدبو # خوش بو
پاکیزه # کثیف
ساده # مشکل
سالم# بیمار
مناسب # نا مناسب
برتر # پایین تر
بلند # کوتاه
بد # خوب
برنا # پیر توانا # ناتوان

هم خانواده درس سوم
اندیشه: اندیشیدن، اندیشمند
فاسد: فساد، مفاسد
شوق: اشتیاق، تشویق
طبیب: طب ، مطب
شرط: شرایط، مشروط موفقیت: توفیق، موفق
تعجب: متعجب، عجیب،
عجایب
رهنما: راهنمایی
دانش: دانشمند، دانشگاه
توانا: توانایی، توانمند

منبع

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...