معنی درس یازدهم فارسی دهم
درس یازدهم:
خاک آزادگان
مواردی که در این درسنامه مورد بررسی قرار میگیرد:
- آموزش گام به گام درس یازدهم فارسی دهم: خاک آزادگان
- آرایه های ادبی درس یازدهم فارسی دهم: خاک آزادگان
- قلمرو زبانی درس یازهم فارسی دهم: خاک آزادگان
- قلمرو ادبی درس یازدهم فارسی دهم: خاک آزادگان
- قلمرو فکری درس یازدهم فارسی دهم: خاک آزادگان
- معنی درس یازدهم فارسی دهم:خاک آزادگان
قالب شعر
- قالب: غزل(چامه) اجتماعی
- وزن: ت تن تن ت تن تن ت تن تن ت تن تن
به خون گر کشی خاک من دشمن من / بجوشد گل اندر گل از گلشن من
معنی : ای دشمن من! اگر بخواهی سرزمین من را به خون بکشی و آن را نیست و نابود کنی ! جوانان زیادی هستند که در این سرزمین میجوشند و رویاروی تو میایستند .
خاک: مجاز از سرزمین / به خون کشیدن: کنایه از کشتن و نابود کردن / گل: استعاره از جوانان جان باز / گل اندر گل: کنایه از فراوان / خاک، گل، گلشن: تناسب / واج آرایی «گ» / گلشن: گلزار، استعاره از میهن یا گور /
تنم گر بسوزی، به تیرم بدوزی / جدا سازی ای خصم، سر از تن من
معنی: اگر تن من را بسوزانی و به من تیر بزنی، ای دشمن ! اگر سر از تن من جدا کنی
سوختن: سوزاندن، کنایه از نابود کردن / به تیر دوختن: تیر زدن / بسوزی، بدوزی: جناس / خصم: دشمن / سر از تن جدا ساختن: کنایه از کشتن / تن، من: جناس / سر، تن: تناسب / موقوف المعانی / به تیرم بدوزی جهش ضمیر دارد: من را با تیر بدوزی
کجا میتوانی ز قلبم ربایی / تو عشق میان من و میهن من؟
معنی: هرگز نمیتوانی عشق میان من و میهنم را از من بربایی و بگیری.
کجا: چگونه / ربودن: دزدیدن، گرفتن / استفهام انکاری
من ایرانی ام آرمانم شهادت / تجلی هستی است جان کندن من
معنی: من ایرانی هستم ! آرزوی من شهادت است! مردن من نشانگر هستی من است.
آرمان: امید و آرزو / تجلی: جلوه گری / جان کندن: کنایه از درگذشتن و مردن / واج آرایی ن
مپندار این شعله افسرده گردد / که بعد از من افروزد از مدفن من
معنی: گمان نکن که عشق میان من و میهنم آتشی است که از بین میرود؛ زیرا پس از من از گور من زبانه خواهد کشید.
پنداشتن: تصور کردن(بن ماضی: پنداشت، بن مضارع: پندار) / شعله: استعاره از عشق به میهن / افسردن: سرد شدن، خاموش شدن، یخ بستن / افروختن: روشن شدن / افسرد، افروخت: تضاد / مدفن: گورگاه /
نه تسلیم و سازش نه تکریم و خواهش / بتازد به نیرنگ تو توسن من
معنی: نه تسلیم میشویم ! نه سازش میکنیم ! نه شما را گرامی میداریم و نه از شما خواهشی میکنیم ! هستی من مانند اسب سرکشی است که به نیرنگ تو حمله خواهم کرد و فریب تو را نخواهد خورد.
تکریم: گرامیداشت / خواهش: درخواست و التماس / تاختن: حمله کردن، نیرنگ: فریب / توسن: اسب سرکش، استعاره از هستی من یا میهن من
کنون رود خلق است، دریای جوشان / همه خوشه خشم شد خرمن من
معنی: مردمی که مانند رود بودند اکنون مانند دریای جوشان شده اند. و همۀ هستی من از خشم تو آکنده شده است .
خلق: آفریده، مردم / رود خلق: اضافه تشبیهی / رود خلق، دریای جوشان است: تشبیه، اغراق / خرمن: استعاره از هستی / خوشه خشم: اضافه تشبیهی / خرمن من خوشه خشم شد: تشبیه / واج آرایی خ /
من آزاده از خاک آزادگانم / گل صبر میپرورد دامن من
معنی: من ایرانی ام ! از سرزمین آزادگانم ! هستی من گل صبر میپرورد و من همیشه بردباری ام.
آزاده: ایرانی / خاک: مجاز از سرزمین / گل صبر: اضافه تشبیهی / دامن: استعاره از هستی / پروردن: پروراندن
جز از جام توحید هرگز ننوشم / زنی گر به تیغ ستم گردن من
معنی: حتی اگر با تیغ ستمت گردن مرا بگسلی، من فقط خداوند را میپرستم و یکتاپرستم میمانم.