معنی شعر سپیده دم فارسی دهم
تو را «جنوب» نامیدم *** ای که ردای حسین را بر دوش
تو را جنوب لبنان نامیدم، ای سرزمینی که در شهادت طلبی و مبارزه پیرو امام حسین هستی.
و خورشید کربلا را در بر داری *** ای سرخگل که فداکاری پیشه کردی
ای گل سرخی که مشغول فداکاری هستی، حقیقت کربلا در تو نهفته است
ای انقلاب زمین که با انقلاب آسمان برین *** پیوند خوردهای
ای انقلاب زمین که به انقلاب آسمانی متصل شدهای
ای سرزمینی کز خاکت *** خوشههای گندم میروید *** و پیامبران بر میخیزد.
ای سرزمینی که از خاک تو مبارزان برمیخیزند و پیغمبران را در خود پرورش دادهای.
***
تو را جنوب نامیدم *** ای کشتیهای صیادیی که مقاومت پیشه کردهاید
تو را جنوب لبنان نامیدم، ای کشتیهای ماهیگیری که مشغول مقاومت هستید.
ای ماهی دریا که مقاومت پیشه کردهای *** ای دفترهای شعری که مقاومت پیشه کردهاید *** ای روز عاشورا!
و ای ماهیان دریا که مشغول مقاومت هستید و ای دفترهای شعر مقاومت و ای روزهای همیشه عاشورا که در برابر دشمن مقاومت میکنید.
***
تو را جنوب نامیدم *** تو را آبها و خوشهها *** و ستاره غروب نامیدم
تو را جنوب لبنان نامیدم، تو از آبهای دریا و خوشههای گندم و ستاره ناهید ساخته شدهای.
تو را سپیدهدمی در انتظار زاده شدن *** و پیکری در اشتیاق شهادت نامیدم
تو سحرگاهی هستی منتظر زاده شدن، تو کسی هستی که برای شهادت شور و شوق داری.
تو را انقلاب و شگفتی و تغییر نامیدم *** تو را پاک و پاکیزه و ارجمند و توانا نامیدم
تو از انقلاب و شگفتی و تغییر ساخته شدهای و پاک و ارزشمند و توانا هستی.
***
تو را جنوب نامیدم *** ای چون سبزه برآمده از دفتر روزگاران
تو را جنوب لبنان نامیدم ای سرزمینی که مانند سبزه از میان دفتر روزگاران روییدهای
ای مسافر دیرین بر روی خار و درد *** ای چون ستاره فروزان *** ای چون شمشیر درخشان
ای مسافر قدیمی دشواری و رنج، ای سرزمینی که مانند ستارهای تابنده و مانند شمشیر درخشان هستی.
بگذار بوسه زنیم بر شمشیری که در دستان توست *** بگذار گرد و خاک قدمهایت را برگیریم
اجازه بده به شمشیری که در دستان تو است ادای احترام کنیم و گرد و خاک پاهای تو را پاک کنیم.
***
ای سرور بارانها و فصلها، *** تو را عطری نامیدم که در غنچهها خانه دارد
ای آقا و پیشوای بارانها و فصلها، تو مانند عطری هستی که در غنچهها نهفته است.
تو را پرستو نامیدم *** ای سرور سروران، *** ای برترین حماسه!
ای پیشوای پیشوایان، ای برترین شکل دلاوری و شجاعت، تو مانند پرستو هستی.
***
دریا متنی نیلگون است *** که علی آن را مینویسد
دریا همچون متن کبود رنگی است که علی (ع) آن را نوشته است
و مریم هر شب، روی شنها *** به انتظار مهدی مینشیند
و حضرت مریم هر شب روی شنهای آن، منتظر ظهور مهدی (عج) مینشیند.
و گلهایی را میچیند *** که از انگشتان شهیدان میرویند
و گلهایی را که از انگشتان شهیدان میرویند، میچیند.
***
تاریخ، روزی، روستای کوچکی را *** از روستاهای جنوب به یاد خواهد آورد
تاریخ هیچگاه آن روستای کوچک از روستاهای جنوب تو را فراموش نخواهد کرد.
که «معرکه» خونده میشود. *** روستایی که با «صدر»ش، با سینهاش *** از شرافت خاک و کرامت انسان بودن دفاع کرد
روستایی که «معرکه» نامیده میشود. روستایی که با امام موسی صدرش و با تمام وجودش از خاک شریفش و بزرگواری انسان دفاع میکند.
***
سرورم! ای سرور آزادگان! *** در زمانه سقوط و ویرانی *** جز تو، کسی نمانده است
ای سرور انسانهای آزاده در روزگار تباهی و فروپاشی، غیر از تو کسی نمانده است.
که در زندگی ما نخل و عنب و تاکستان بکارد *** جز تو کسی نمانده است؛ *** مگر تو! *** مگر تو!
که در زندگی ما درخت خرما بکارد و باغهای انگور به وجود آورد. تنها تو ماندهای.
پس درهای امید و روشنایی را به روی ما بگشای!
دوباره به ما امید و روشنایی ببخش.
ردا: بالاپوش
پیشه: شغل و حرفه
برین: قرار گرفته در جای بالاتر و برتر
صیاد: شکارچی
پیکر: کالبد
اشتیاق: شوق داشتن
ارجمند: گرانبها
دیرین: کهنه و قدیمی
فروزان: تابان
حماسه: امری افتخارآمیز که از روی شجاعت انجام شده باشد.
نیلگون: کبود رنگ
سقوط: افتادن
سرور: پیشوا
عنب: انگور
تاکستان: باغ انگور