دانش زبانی درس آزاد هشتم

دانش زبانی درس آزاد هشتم

نكته اول:

در سال گذشته خوانديم كه جمله از  نهاد  و  گزاره  ساخته مي شود .  

مثال :  انقلاب اسلامي ايران حادثه بزرگ قرن است .

همانگونه كه مي بينيد ، گزاره از اجزايي تشكيل مي شود.مهم ترين جزء گزاره فعل است.

يكي ديگر از اجزاي گزاره ي جمله ي بالامسند است.در اين مثال حادثه بزرگ قرن مسند است.

فعل سه وي‍ژگي دارد :                            الف)شخص                      ب)شمار                            ج)زمان

شناسه

بن

شمار

شخص

زمان

فعل

- يم

شناس

جمع

اول شخص

مضارع

بشناسيم

نكته ي  دوم :

سال گذشته با مفهوم زبان و ادبيات و تفاوت آن دو آشنا شديم.ميدانيم كه ساختمان

زبان از عناصري تشكيل مي شود.واژه ها و جمله ها ي  زبان مانند ظرفند...

هر ظرف پيمانه گنجايش خاص خود را دارد و ميتواند چيز هايي را در خود جاي دهد.

كلمات و نوشته هاي ما هم ظرف هايي هستند كه فكر و باور ما را در خود جاي ميدهند.

پس ما بايد هنگام خواندن هر اثر و شنيدن گفتار و كلام هر شخص ، با درنگ و تأمل،

زمينه ي  فكري آن را جست و جو كنيم ...


نهاد و گزاره و نهاد اجباری

نهاد کلمه یا گروهی از کلمات است که درباره آن خبری می دهیم . نهاد صاحب خبر است . به عبارت دیگر نهاد قسمتی از جمله است که درباره آن خبری می دهیم.

گزاره خبری است که درباره نهاد داده می شود. به عبارت دیگر گزاره ، بخش اطلاع دهنده خبر است.هر گزاره یک فعل دارد

در جمله های زیر

علی آمد.

علی نهاد و آمد گزاره است

هوا روشن شد

هوا نهاد و روشن شد گزاره است

پرویز کتاب را به علی پس داد

پرویز نهاد و کتاب را به علی پس داد گزاره است.

آقای ناظم نامه را به محمود داد

آقای ناظم نهاد و نامه را به محمود داد گزاره است

پدر محمود بیرون را تماشا می کرد

پدر محمود نهاد و بیرون را تماشا می کرد گزاره است.

در بیشتر جمله ها نهاد پیش از گزاره می آید.

هر گزاره یک فعل دارد.

نهاد در بیشتر اوقات با فعل خود مطابقت دارد. یعنی اگر نهاد مفرد باشد فعل نیز مفرد است و اگر نهاد جمع باشد فعل نیز جمع است: مانند مثال زیر

زنبور عسل شیره گلها را می مکد.

زنبور عسل ( نهاد ) مفرد است و می مکد ( فعل ) نیز مفرد است

زنبورهای عسل شیره گل ها را می مکند.

زنبورهای عسل ( نهاد ) جمع است و می مکند ( فعل ) نیز جمع است.

نهاد اجباری:

 شناسه را نهاد اجباری می گوئیم. نهاد اجباری همیشه همراه با فعل است. به عبارت دیگر شناسه نشانه فعل است و شخص فعل را تعیین می کند.

تعریف فعل

 معمولا در انتهای جمله می آید و بر خلاف کلمه های دیگر صرف می شود. به تنهایی و یا به کمک وابسته هایی بر چهار مفهوم دلالت می کند:

1- یکی از مفهوم های زیر به شکل مثبت یا منفی.

  الف) انجام دادن یا انجام گرفتن کاری

  ب) واقع شدن کاری بر کسی یا چیزی

  پ) پذیرفتن حالتی یا صفتی

  ت) نسبت دادن صفتی به کسی یا چیزی

2- در فعل مفهوم شخص وجود دارد یعنی گوینده فعل را به خود نسبت دهد یا به شخص دیگری.

  الف) اول شخص یا متکلم

  ب) دوم شخص یا شنونده یا مخاطب

  پ) سوم شخص یا غایب یا دیگر کس

3- در فعل مفهوم مفرد یا جمع بودن وجود دارد.

4- فعل زمان را نیز نشان می دهد.

  الف) زمان حال

  ب) زمان گذشته

  پ) زمان آینده

بن فعل

بن مضارع: ساخت های زمان حال (مضارع) و امر از آن ساخته می شود.

ساخت های زمان حال و امر

اجزایی که پیش از بن می آید

بن مضارع

اجزایی که پس از بن می آید.

می

خور

م

می

خور

ی

می

خور

د

ب

خور

ید

ب

خور

ند

بن ماضی: ساخت های زمان گذشته و آینده از آن ساخته می شود.

ساخت های زمان های گذشته و مستقبل 

شناسه:

جزئی که در فعل شخص را نشان می دهد.

شخص

مفرد یا جمع

شناسه

در فعلی که زمان حال را نشان می دهد

در فعلی که زمان گذشته را نشان می دهد

اول شخص

مفرد

( -َم)

خورَم

خوردَم

دوم شخص

مفرد

( -ی)

خوری

خوردی

سوم شخص

مفرد

( -َد)

خورَد

خوردی

اول شخص

جمع

( -یم)

خوریم

خوردیم

دوم شخص

جمع

( -ید)

خورید

خوردید

سوم

جمع

( -َند)

خورَند

خوردن

 مصدر:

کلمه ای که مفهوم اصلی فعل را بی آنکه زمان و شخص آن مشخص باشد می رساند.

  بن ماضی + -َن          خورد + -َن = خوردن

مصدر جعلی:

از کلمه ای مثل اسم فعل بسازیم مصدر آنرا جعلی گویند.

  (((اسم = ین مضارع) + ید = بن ماضی) + -َن = مصدر)

   چرب + ید + -َن        بلع + ید + -َن

اجزای پیشین:

 بسیاری از افعال علاوه بر شناسه اجزای دیگری هم دارند مانند “می”، “ب”، “ن” و در قدیم “م” و “همی” و چون در آغاز فعل می آیند آن ها را اجزای پیشین می نامیم.

ساختمان فعل:

فعل در زبان فارسی از جهت ساختمان به دسته های زیر تقسیم می گردد.

فعل های ساده: مصدر آن بیش از یک کلمه نباشد: آفریدن گرفتن

فعل های پیشوندی: فعلی که از یک پیشوند و یک فعل ساخته شده باشد: برداشتن، در افتادن، فرو رفتن

فعل مرکب:  فعلی که از ترکیب یک صفت یا اسم با یک فعل ساده ساخته شده باشد: پراکنده ساختن، زمین خوردن.

فعل های پیشوندی مرکب: از ترکیب یک اسم، یک پیشوند و یک فعل ساده ساخته می شود

+ نوشته شده در ساعت توسط علیرضا فرخ زاده  | نظر بدهيد

دانش زبانی درس آزاد هشتم

منبع

10 نظر

  1. مستر azمستر azsays:

    نظری ندارم بدم .

  2. kurdkurdsays:

    خوب است

  3. نمیدونمنمیدونمsays:

    خوب بود

  4. :)):))says:

    تنها چیزی که میتونم بگم اینه که از درس آزاد متنفرم :)

  5. خرخون😁خرخون😁says:

    خیلی طولانی نوشته شده ولی خوبه

  6. محمدامین مشرفمحمدامین مشرفsays:

    نظری ندارم

  7. محمد امینمحمد امینsays:

    کسایی که میگن از درس آزاد متنفر هستند واقعا حرف حق را می‌زنند.

  8. یاسییاسیsays:

    خوبه 👍

  9. سوگل صادقبسوگل صادقبsays:

    من نمیدونم چی بنویسم

  10. سوگل صادقیسوگل صادقیsays:

    من نمیدونم چی بنویسم