هم خانواده کلمه حاضر

هم خانواده کلمه حاضر : حضور-محضر-حضار

معني حاضر: فراهم -آماده - پیدا - باشنده - اکنون - حی - مستعد -شاهد - مهیا - موجود- فراهم

حاضر در لغت نامه دهخدا: شاهد

حاضر در فرهنگ فارسي: مهیا

حاضر در فرهنگ معين: مستعد

حاضر در فرهنگ عميد: موجود

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...