معنی متمکن فارسی یازدهم

معنی متمکن در فارسی یازدهم

مترادف: توانگر- ثروتمند- دولتمند- غنی- متمول - ثابت- جای گزین- جای گیر- مقیم- دارای امکان- توانا- قادر
متضاد: مفلس- ندار
معنی: توانگر- توانا- توانمند


1 نظر

  1. ریحانه سربازی زادهریحانه سربازی زادهsays:

    خوبه