پروفایل ناب عکس های پریچهر قنبری همسر شهاب حسینی

سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در سال 1973 در تهران متولد شد. وی در سال

1995 با پریچهر قنبری ازدواج کرد ، فرزند اول آنها محمد امین در زمستان سال

2003 و فرزند دوم آنها به نام امیر علی در تابستان 1390 به دنیا آمد.

پریچهر

قنبری و همسرش کافه ای در لواسان دارند که موفق به داشتن آن می شود. در

ادامه گفتگو با پریچهر قنبری در کافه هنر را می خوانید ، گفتگوی صمیمانه ای

که عشق در تک تک کلمات موج می زند.

سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در سال 1973 در تهران متولد شد. وی در سال 1995 با پریچهر قنبری ازدواج کرد ، فرزند اول آنها محمد امین در زمستان سال 2003 و فرزند دوم آنها به نام امیر علی در تابستان 1390 به دنیا آمد.

پریچهر قنبری و همسرش کافه ای در لواسان دارند که موفق به داشتن آن می شود. در ادامه گفتگو با پریچهر قنبری در کافه هنر را می خوانید ، گفتگوی صمیمانه ای که عشق در تک تک کلمات موج می زند.

تفاوت شهاب حسینی ، پدر ، بازیگر ، مجری ، همسر ، کارگردان و صاحب کافه چیست؟

- شهاب هرگز کافه ای نداشت ؛ بعد از تولد محمدامین ، مدتی در خانه بودم و در آن زمان می خواستم فضایی صمیمی و صمیمانه برای گفتگو ایجاد کنم. فضای سالم و خانوادگی که کافه را بیشتر به دلیل ماها راه اندازی کرده است.

در مورد مجری بودن ، باید بگویید او بیان بسیار فصیحی دارد و کل کل کل کل کل بانک را در ذهن شما جای داده است. من به عنوان همسر او همیشه از این ویژگی لذت می برم و گاهی حسادت می کنم که چگونه نمی توانم اینگونه صحبت کنم. بهتر است دیگر در مورد بازیگری صحبت نکنیم.

استاد دیگری است (می خندد) درباره کارگردانی باید بگویم که به عنوان اولین تجربه بسیار خوب بود. تجربه ای که خودش در بازیگری و کارگردانی از آن برخوردار بود.

من همیشه می گویم پشت یک مرد موفق ، زنی وجود دارد که او را به این موفقیت رسانده است ، چقدر در این موفقیت سهیم هستید؟

- من نمی توانم خودم را از شهاب جدا کنم. در این 18 سال زندگی مشترک ، ما با هم بزرگ شدیم. هرچه برایش باز می کنید ، من در کنارش بودم و از بودن در کنار او لذت می بردم.

آیا همیشه در موقعیت های مختلف روی شما حساب شده است؟

- خوب ، من همیشه او را کنار می گذاشتم ، اما بعد از بچه دار شدن ، کمتر سرم شلوغ شد ، اما به جرات می توانم بگویم که او بهترین پدر جهان است. او فرزندان خود را بسیار دوست دارد و گاهی اوقات احساس می کنم او بیش از من آنها را دوست دارد.

خیلی عجیب است. من هم آنها را دوست دارم ، اما احساس می کنم او بیش از من به آنها علاقه مند است و غریبه است. با همه سختی های شغل او ، ما همیشه در کنار او بوده ایم. اغلب اتفاق می افتد که برای تمرکز حواسش به سکوت نیاز دارد. احساس بازیگری مانند هیچ شغل دیگری نیست که درست مثل بقیه بیدار شود. به مغازه یا اداره بروید و ... اینطور نیست. آنها باید روحی را که برای بازی در آنها شکستند ، بسازند. ممکن است بعضی جاها از هم دور باشیم اما همیشه با هم بودیم و عشقی که به هم داشتیم روابط ما را تقویت می کرد.

اگر بچه ها دوست دارند به بازی ادامه دهند ، واکنش شما چیست؟

- من از ته قلبم واقعاً خوشحالم. اگر از پدرشان هنری بگیرند باعث خوشحالی من می شود اما دیگر فرصتی برای آنها وجود ندارد. هر استعدادی که دارد بهتر است مکانی را خراب کند. اگر او علاقه مند به بازیگری است ، من آنها را تشویق می کنم ، اما آنها خودشان خیلی دوست ندارند.

پسر کوچک من کمتر از سه سال دارد. چه کسی بسیار بازیگر است. در یک لحظه می توانید عصبانی شوید و با عصبانیت صحبت کنید و در عین حال او می خندد و جواب می دهد. شما صحنه ای را با دو زاویه و دو شخصیت به راحتی تحویل می دهید. (با خنده) از طرف دیگر ، محمدامین استعداد زیادی در نقاشی دارد و نقاشی را ترجیح می دهد. من فکر می کنم یک استعداد ذاتی هنری در زندگی آنها وجود دارد و ما نمی توانیم آن را انکار کنیم.

همسر بودن شهاب حسینی چه حسی دارد؟

زندگی با یک نقاش یک محیط کوچک می خواهد یک اتاق و بوم است. او خودش نوازنده است و سازش می کند ، اما بازیگر اینگونه نیست. شما همیشه باید در کنار یک جماعت باشید. شما همیشه زیر ذره بین هستید.

خدا را شکر مردم همیشه دوست دارند و این چیز بدی نیست. ما از طرفداران شهاب احساسات و انرژی مثبت می گیریم. خدا را شکر.

تمام لطف و محبتی که من در این 18 سال زندگی مشترک با خودم داشته ام یک طرف و فرصتی است که به من داده شده و طرف دیگرم در این فیلم بازی می کنم. سکانس مشترکی که باعث شده بازی حس خیلی خوبی داشته باشد.

نقشی که من بازی کردم نقشی بود که همه بازیگران از او پرسیدند که قرار است کی را بازی کند. همه در این مورد کنجکاو بودند و دوست داشتند آن را دوست داشته باشند. شهاب همیشه به من می گفت نقشی که به من داد همان احساسی بود که در زندگی اش نسبت به من داشت.

ازدواج پریچهر قنبری و شهاب حسینی

شهاب حسینی: من 22 ساله بودم که با بچه های تئاتر دانشگاه تهران کار کردم. تا زمانی که همسرم را نبینم ، قصد ازدواج ندارد تا زمانی که وقت ما به خطر بیفتد. من به او پیشنهاد ملاقات دادم ، اما همسرم هیچ اعتراضی به چنین نوع دوستی و آشنایی ندارد و گفت: "اگر کسی واقعاً عاشق است و الگوی قلبی است تا دختری باشد که دوست دارد ، باید در این راه صادقانه گام بردارد مسئله دیگر در مورد خانواده است. " درگیر شدم و تصمیم گرفتم ازدواج کنم. بعد از 3-4 ماه نامزدی ، ازدواج کردم و بعد از 3 سال ، من ، سید شهاب الدین 22 ساله و پریچهر 15 ساله ، با همه کمبودهای زندگی مشترک شروع می کنم و تا امروز ، با وجود همه مشکلات و فراز و نشیب. ما همه وقت با هم بودیم

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...